دیوان چرند و پرند 2



از شنبه که کارآموزی بخش جراحی داشتیم بیماری بستری بود که از اقوام چادر نشین ایرانی بودن . 

بیمار آبسه ای به اندازه کف دست درروی ران پاش داشت و بسیار درد میکشید  

عملش کرده بودن ولی عملش خوب نبود. 

واقعا درد میکشید هر چند بیمار ادیکت (معتاد) بود

با چند تا اب مقطر خواستن به عنوان دارو نما دردشو بیارن پایین ولی نشد اخر مخدر تزریق کردن بهش

مادرش بخشو گذاشته بود روی سرش. 

داد میکشید ک به داد بچم برسین ک از درد میمیره. 

بچم از دستم رفت 

و  

و بقیه مریض ها و همراهان به جای همدردی با این مریض فقط سعی داشتن خودشونو به نحوی آسوده کنن.

و همینطور همراهی ها میومدن و میگفتن این غربتا رو بندازین بیرون. 

اعصاب نزاشتن برامون و بی فرهنگن و  

و پرستار های بخش هم همینطور ب نحوی فقط در میرفتن از مسعولیت های شغلیشون در قبال بیماری ک بهشون سپرده شده  

مادرش در روز یک شنبه کد خورد ( اعلام کد احیای قلبی ریوی )

و دیروز فهمیدیم که به رحمت خدا رفت. 

مادرش فقط به عنوان همراهی اومده بود.

.

 همیشه شعاردهنده های خوبی هستیم ولی توی عمل خیر.

چه پرستار چه بیماران دیگر و چه همراهان دیگر دید برتری خودشون نسبت به برخی اقوام و نژاد ها رو دارن 

خداکنه این نژاد پرستی یک روزی از بین بره واقعا درد اور بود 


تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین مطالب

محل تبلیغات شما محل تبلیغات شما

آخرین وبلاگ ها

آخرین جستجو ها

فوق تخصص جراحی زانو-متخصص ارتوپدی سالم باش اتاق مه فونت های فارسی قصر کدنویسی وبلاگ نبأ TEHRAN-ISFAHAN تاپ تن های ایران لبخند گل زیباست...! فروش انواع تله آبگير